آرشیدا سعدلوآرشیدا سعدلو، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 25 روز سن داره

ARSHIDA

آرشیدا در صفحه اول نی نی وبلاگ درنی نی شکمو

یه خبر جدید یه خبر جدید   ببین مامان دنیای جدید من چطور با تو شروع شده و با تو چطور بازی میکنم و با هر بهانه ای دست به هر کاری میزنم  حتما تو توش نقش داری عشق جاویدم   امروز اتفاقی این صحنه رو دیدم چشمها زوم بشه لطفا مجددا زوم لطفا و بههههله آرشیدا در صقحه نی نی وبلاگ امیدوارم برنده شی اخه قیافت خیلی بامره شده و کاملا هم طبیعی بووووس بوووس ...
14 تير 1392

حال و احوال بد ارشیدای مامان

  الان چند روزه که چندان حال درستی نداری  یه جاهاییت به اصطلاح سوختگی پا  داره و واقعا آدم دلش آتیش میگیره  و همش هم ]بیرون میدی [ اسهال و سوختگی پاهات همش بهونه میگیری و اصلا نمیشه تو رو گذاشت زمین چون  دیگه اشک همین طور سرازیر میشه و باید بغلت کنم و  جالب اینه که دیگه منو میشناسی و بغل خودم باید باشی نمیدونم یاجای دندونه یا نه آخه تمام علائم دندون  در اوردن رو داری اما چیزی دیده نمیشه نمیدونم شایدم بخاطر حریره ای که جدیدا دادیم بهت شایدم زیاد دادیم دل دردی نمیدونم خدا کنه زود زودی خوب شی مامانی خیلی دلم میگیره  وقتی نمیخندی بخند گلم تا دنیا ...
12 تير 1392

اولین حرکت روی شکم آرشیدا به جلو

عزیز دلم شما در تاریخ ٦/٤/٩٢ یعنی در 5 ماه و 23 روزگی روی شکم به جلوحرکت کردی   من و مامان بزرگی{مامان خودم} داشتیم باهم گپ میزدیم که  شما هم کنار من خوابیده بودی و شیر میخوردی که مثل همیشه  بازیگوشیت گل کرد و غلت زدی و بعد یدفعه یه شیرجه زدی به جلو و سریع دوباره جست و که رسیدی به اسباب بازیات و جقجقه ات  من و مامانم و بگو که از خوشحالی نمیدونستیم چه کار کنیم  مامانمم که همش قربون صدقه میرفت در سطح تیم ملی و منم سریع کلی فیلم گرفتم چند بار دیگه هم گذاشتمت که  مطمئن شم اتفاقی نبوده دیدیم نه بابا خودتم خوشت اومده ودوست داری خودت به هدفت برسی و به ...
9 تير 1392

بزن بریم روروئک سواری

عشق مامی خوش میگذره؟  به من که عالی با وجود تو  آخه هر روز دارم با کارات کیف میکنم امروز ماجرای روروئک سواری تو بگم که خودت اول با تعجب نگاش کردی بعد دیگه به وجد اومده بودی نمیدونستی چطوری بازی کنی باهاش یعنی در واقع بخوریش  چون هر چی مبیبینی میخوای بخوری که  البته هنوز نمیتونی حرکت کنی فقط در حد ایستادن و نشستن همین حالا ای جان ببین روروئک سوار شدنتو   اینجا هم حوصلت سر رفت و خواستیم اعتماد به نفست بره بالا بگی من این همه راهو اومدم  آوردیمت بیرون     ...
4 تير 1392

گوشواره های آرشیدا

دخملی در تاریخ 29/3/92  یعنی در 5 ماه و 14 روزگی گوش هاتو سوراخ کردیم با بابایی داشتم مطرح میکردم که یدفعه رفت دم در مطب  و من هنوز تو فکر ترس و که چکار کنم چکار نکنم بودم که تو موقعیت انجام شده قرار گرفتم و رفتیم داخل یه کم دو  دل بودم که خانم  جای سوراخ و مشخص کرد و  بابایی محکم سرتو گرفت و در یک لحظه تموم شد با اینکه خودش اشک تو چشاش جمع شده بود ولی کارشو بخوبی  انجام داد آخه من بدون بابایی اصلا کاری در مورد شما انجام نمیدم چون اون هر چی باشه مرد و من از اون   روحیه میگیرم بدون اون نه اصلا  همون لحظه گریه شدیدی کردی که سریع گرفتم تو بغل...
31 خرداد 1392

تقویم آرشیدا

بابایی یه عصر کامل از ساعتای 5 تا 1 نیمه شب بود که نشست  و با حوصله یه تقویم خوشمل درست کرد واسه دخمل نازش تا بدونیم که همراه با کریسمس 2013 با بدنیا آمدنت هر روزمونو زیباتر کردی واقعا خسته شده بود اما خیلی زیبا شده بود مررررررررررسی بابایی     ...
27 خرداد 1392

اولین تولد وبلاگ آرشیدا

  اولین تولد وبلاگت مبارک کوشولوی من                          تاریخ 19/3/91 بابایی این وبلاگ رو واست ساخت تا لجظه به لحظه روزهای زندگیت و احساساتمونو برای هر دقیقه از بزرگ شدنت ببینی دیوونه وار دوستت داریم آرشیدای عزیزم به اولین مطالب وبلاگت رفتم و واقعا واسه دقیقه ای رفتم  به اولین باری که وجودت رو احساس کردیم و هر لحظه برامون چطور گذشت با تو   و واقعا خوشحالم که این وبلاگو واسه ثبت خاطراتت درست کردیم  تا هر لحظه از بودنت رو بنویسم دوستت ...
27 خرداد 1392

آرشیدا در حال پشتک وارو زدن

سهلام مامانی امروز میخوام خاطره 3 بار غلت زدنتو ببینی که رفته بودیم خونه  باباجون  که مثل همیشه بخاطرعلاقتون گذاشته بودیمت جلو تلفیزیون که یهو دیدیم آرشیدا سر جاش نیست ببینید کجاست؟   متانتو حال کن بهله در عرض چند ثانیه و من و تو و این هم چشممونو دور دیدی و برووووووو ای وای مدرک جرم داره میگیره مامان سلام علیکم چی بگم؟؟؟  فقط میگم عاااااااااااااشق این طرز نگاه کردنتم مادر ...
27 خرداد 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ARSHIDA می باشد