آرشیدا سعدلوآرشیدا سعدلو، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره

ARSHIDA

کمک کردن آرشیدا در کارهای خانه

خوووووووووب حالا میایم به چند روز بعد که اومدیم خونه  و حرکتای شما شده به سرعت برق و باد که مثل جت میرسی  دیگه از دستت هیچی رو زمین نیست البته فعلا رو مرحله پاکسازی زمین هستیم تا مدتی بعد که بیچاره ام و باید وسایل دکوری رو هم جمع کنم که من اصلا از این کار خوشم نمیاد آخه از ریختن دکور خونه بینهایت بدم میاد اجساس میکنم خونه زشت میشه و بهم ریز  حالا ببینیم تو چه بلاهایی قراره بسرم بدی مامی من    و این هم کمک آرشیدا در تمیز کردن خونه به من ...
3 مرداد 1392

نشستن آرشیدا در 6 ماهگی

راستی یه خبر مهم که شما حدودا 2 هفته ای هست که میشینی یعنی در 6 ماهگی شما نشستید بدون محافظ و بادیگارد  این عکس رو هم از تو آتلیه میدزدم چون عکس از نشستنت نگرفتم   فدات بشم که واسه من عزیزترینی ...
3 مرداد 1392

جشن در فرهنگسرا

دو روز هم قبل از ماه رمضان هم یه جشن تو فرهنگسرا بود از طرف بهزیستی که خیلی باحال بود و خوش گذشت اونجا هم شما کلی بهت خوش گذشت اما کمی باد  هم می اومد اما شما کیف کردی چون عاشق هوای خنک  باد هستی راستی یه جیگری هم همرامون بود و این هم اون جیگره که گفتم الهی قربون خنده هات زن عمو چشمای من و عمویی و این هم داخل فرهنگسرا که یه نمایشگاه بود جیگرتو برم با این خنده هات ...
3 مرداد 1392

آرشیدا و حرکت پرشی

سلام عسیسم ببخشید تو این چند روز نتونستم بیام و واست بنویسم آخه کلا خونه مامان بزرگی بودیم[مامان خودم   وشما باز هم تو خونه مامان بزرگی یه پیشرفت جدید کردی و اون هم اول اینکه دیگه سرعت حرکت به جلوت زیادتر شده و دوم هم اینکه دیگه داری تلاش میکنی که روی زانوهات حرکت کنی  آخه دیگه حوصلت سر میره واسه رسیدن به هدفت و خودتو بلند میکنی و یه پرتاپ میری به جلو   اوه اونجارو سجاده مامانی براهه برم حسابشونو برسم تا مامانم نیومده ول کن بابا از حرکت پرشی استفاده کنم زورتر میرسم ای خدا بازم با دوربینش رسید چاره چیه هی بووووووووووووووووس مامانی ...
3 مرداد 1392

ماجراهای آرشیدا و صدرا مهمان مامان

سهلام جیگمل مامان چند شب پیش  دختر داییم اینا اومدن اینجا اونا یه پسر دارن به اسم   صدرا که یه بابا و مامان خوب و باحال داره که ما باهاشون خیلی جوریم  و هر وقت باهاشونیم کلی بهمون خوش میگذره  صدرا دقیقا دو ماه و چند روز از شما کوشولوتره  ولی ماشاله زودتر برگشته  و غلت زده واسه همین ما با خیال راحت شما هم رو گذاشتیم تو سالن و رفتیم داخل آشپزخونه که مامان صدرا یدفعه متوجه شما شد  و ما هم که طبق معمول دوربین دم دستمونه دادیم دستش وتند تند این صحنه ها رو ازتون شکار کردیم یعنی مامی واقعا که   صدرا:هر کی زودتر رسید به عروسکه آرشیدا: بگیر...
23 تير 1392

چکاب های آرشیدا در 6 ماه

  چکاب ماهیانه رشد آرشیدا از بدنیا آمدن تا 6 ماهگی         بدنیا اومدن : وزن : ٢.٨٥٠kg        قد : ٤٨cm        دور سر: ٣٤cm     ١ماهگی : وزن  : ٣.٩٠٠kg        قد : ٥٣cm        دور سر: ٣٦.٥cm     ٢ ماهگی : وزن :kg  ٥.١٠٠      قد : ٥٧cm        دور سر: ٣٨.٥cm      ٣ ماهگی : وزن...
20 تير 1392

مادرانه برای آرشیدای عزیزم

   سلام نفس مامان تازگیا این جمله رو وقتی میگم اینقدر ذوق میکنی و خوشحالی میکنی که منو هر بار بیشتر عاشق خودت میکنی عزیزم خوب شد که اومدی خدا را هزاران نه بلکه میلیون ها بار شاکرم که تو رو بهم داد فکر میکردم اولین باری که  معنای عشق و فهمیدم عشق باباییت بود که فکر میکردم بالاتر از این وجود نداره حاضر بودم بخاطرش بمیرم و این یعنی آخر عشق و همه همین است اما وقتی  لحظه لحظه تو رو احساس میکردم نمیدونم که چی بگم  نمیتونم از وصف عشق به تو چی بگم عاشقتم عشقی  که بالاتر از مردن برات اگر چیزی هست به جون میخرم  عشق به تو با همه ی آرزوهام با همه ی عشقا با هم...
17 تير 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ARSHIDA می باشد