ماجراهای آرشیدا و صدرا مهمان مامان
سهلام جیگمل مامان
چند شب پیش دختر داییم اینا اومدن اینجا اونا یه پسر دارن به اسم
صدرا
که یه بابا و مامان خوب و باحال داره که ما باهاشون خیلی جوریم
و هر وقت باهاشونیم کلی بهمون خوش میگذره صدرا دقیقا
دو ماه و چند روز از شما کوشولوتره ولی ماشاله زودتر برگشته
و غلت زده واسه همین ما با خیال راحت شما هم رو گذاشتیم
تو سالن و رفتیم داخل آشپزخونه که مامان صدرا یدفعه متوجه شما
شد و ما هم که طبق معمول دوربین دم دستمونه دادیم
دستش وتند تند این صحنه ها رو ازتون شکار کردیم
یعنی مامی واقعا که
صدرا:هر کی زودتر رسید به عروسکه
آرشیدا: بگیرمش؟؟؟
صدرا:فکر کنم یه توطئه در پیشه
آرشیدا:بذار ببینم مامانش تگاه نمیکنه
آرشیدا:الان میگیرمت
صدرا:به جون خودم یکی دنبالمه
صدرا:یعنی اشتباه میکردم؟
آرشیدا:اوه خیلی نمونده
یوهوووووووووووو گرفتمش
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی