ماجراهای خوابیدن آرشیدا
سهلام عسیسم
اینبار میخوام ماجرای خوابیدنتو تو بچگیت و یا تو 4 ماهگیت بهت بگم
یه بار هر کار کردیم با بابایی دیدیم خوابت میاد اما همش میچرخی
و سعی میکنی غلت بزنی چند بار برت گردوندیم اما یه بار
حواسمون بهت نبود که دیدیم خانم دقیقا دوست داشت
این مدلی بخوابه آخه ما کلا این مدلی میخوابیم و مثل اینکه
شما هم بهله
و این هم نگاه مهربون تو قبل از خواب
و این هم چند ثانیه بعد
اینم یه مدله دیگه و این هم یه مدله دیگه است دیگه
و این هم از خوابیدن دیشبت
تو فقط بگو چجوری اینجوری شدی؟؟؟؟؟
و این هم از خوابیدن امشبت
حالا به این طرف
دوباره برمیگردیم به حالت اول
مامانی اینقدر اینجا منتظر میشم تا بیدار شی
محکم بوس بارونت کنم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی