اولین غذای آرشیدا
میخوام اولین ماجرای غذا خوردتنو در 4 ماه و 9 روزگیت
بهت بگم که طبق قوانین پیش نرفتیم و زودتر غذا خوردنو شروع
کردیم وبا اجازه بهت لعاب برنج دادیم به این صورت که اندازه کف دست
یعنی خیلی کم داخل قابله با آب و بدون هیچ چیزه دیگه ای جوشوندیم
تا له بشه و برنج ها رو هم داخل صافی له کردیم و بعد
آب برنج رو بهت دادیم و از روی اون هم پونه بهت دادیم
یعنی پونه و آب جوشیده و نبات تا دل درد نشی
میگن پونه واسه دل درد خوبه و تو هم ماشاله همه رو خوردی
و هیچیت نشد خدا رو شکر, آخه همش میترسیدیم
بالا بیاری یا دل درد بشی و یا خلاصه نسازه بهت
فسقله مامی امامثل اینکه خوشت اومده بود
و بازم دعوا داشتی و بازم میخواستی
اما نمیشه دیگه واسه اولین بار بسه دیگه خوب؟؟؟؟
بقیه اش واسه فردا دیگه باشه؟؟؟
این هم ماجرای تصویری آرشیدا خانم
این غذای آرشیدا خانم
اول بسم اله و مرتب نشستم
مامان مطمینی همینه غذام؟ پس اون مرغا چی بود سر سفره ؟
بله مامان با شمام
اشکال نداله ولی این قاشق کمه ها
آهاااااااااااای بازم میخوام گرسنمه
باشه قول میدم ساکت بشینم
شما هم بابا پوریا گیر دادی به من هی عکس میگیری غدامو میبره ها
اصن قاشقو بده خودم متووووونم
تموم شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ماااامااان بازم میخوااام
ولش کن ولی خودمونیما عجب خوشمزه بود
هووووووووووووووف آخرش هم من تو رو می خورم