آرشیدا سعدلوآرشیدا سعدلو، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 9 روز سن داره

ARSHIDA

تولد نی نی

1391/10/13 11:50
نویسنده : مامان سودی
2,751 بازدید
اشتراک گذاری

 

        به دنیا اومدنت:                                         

 

سلام عزیز مامان

 

بالاخره انتظار به سر رسید و به همون چیزی که همیشه از خدا می خواستم رسیدم...

 

اینکه بچمو بغل کنم و این عاشقانه ترین حس دنیا است. 

 

خیلی خوشحالم که تو اومدی نی نی قشنگم.        

     

وای که چقدر با اومدنت تمام 9 ماه سختی که کشیده بودم یهو از دلم رفت

 

و زیباترین حس دنیا جایگزینش شد خوشکلکم.

 

 

     

 

 

  تو این عکس فقط نیم ساعت سن داری البته صورتت پف داره عشقم

 

1 ساعتی نی نی 

تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

 

اسم نی نی:                      


دخترم نمی دونی موقعی که به هوش اومدم و آوردنت که شیرت بدم چه حال شیرینی

 

داشتم خیلی خوشحال شدم از دیدنت باید جای من بودید که میفهمیدید اصلا پیش بینی

نمی کردم اینقدر هیجان زده بشم، از ذوق زبونم بند اومده بود به خدا با کلمات

 

نمیشه توصیفش کرد تو حال خودم بودم که تازه متوجه مامانم و مامان باباییت شدم که

 

مشتاق بودن که اسمی رو که من و بابایی تا اون روز به کسی نگفته بودیمو بشنون و منم

 

اسم زیباتو بهشون گفتم . . .

       منو عشقم                                                   

 

آرشیدا یعنی بانوی آراسته و درخشان. که البته بهتم میومد چون ماشالا پوستت

  

سفید و درخشان بود. این عکس هم مال روز سومته که من قربون چشای درشت میشی

 

رنگت که بازشون کرده بودی بشم...!           


قربون چشات بشم

تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

 

یه تجربه تلخ:

 

ولی با تمام خوبیهایی که اومدنت داره یه تجربه خیلی تلخ یا بهتره بگم تلخ ترین تجربه

  

زندگیمو بهم دادی اونم شب اول که استفراغ کردی ولی برگشت تو ریه و خفگی بهت دست داد ولی بر نمی گشتی... کامل سیاه شده بودیشکلک زیباساز-mania-dv.blogfa.com  ومنم لخظات سختی رو گذروندم. همش داد میزدم و خدا خدا میکردم. شکلک زیباساز-mania-dv.blogfa.comخیلی گذشت تا بالاخره

 

با اکسیژن نفست برگشت و بلافاصله بعد از اون لوله از تو دماغت رد کردن که معدتو

 

شستشو بدن دیگه نتونستم تحمل کنم و اومدم بیرون خدا میدونه چی کشیدم تا به بغلم

 

رسیدی از نگرانی خفه شدنت اصلا درد عمل و بخیه هامو یادم رفته بود. همین الان که چند روز گذشته بازم از اینکه شیر بپره تو گلوت می ترسمهمش این قضیه تو ذهنمه، می ترسم بازم خفگی بهت دست بده زبونم لال؛ خیلی بده عزیزم.

 

تا شیر می خوری می میرم و زنده می شم خدا کنه دیگه تکرار نشه....

 

ایشالا خدا به روی هیچ مادری نیاره.

 

این عکسو بعدش که بهتر شده بودی و آوردنت پیشم گرفتم خیلی بهم سخت گذشت

 

نانازم. 


 شب اول یه تجربه تلخ

تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

آزمایش خون نی نی:                                             شکلکهای جالب و
متنوع آروین

 

به دنیا که اومدی یه خورده کوچولو زردی داشتی البته من یه خورده نگران بودما ولی

 

همه گفتن طبیعیه الهی بمیرم واست تازه بردنت آزمایش دستتو سوراخ کردن که من از

 

ناراحتی کلی گریه کردم آخه فدات بشم که خیلی مظلومی یه ذره اهه اهه کردی ولی

 

اصلا گریه نکردی خلاصه جواب آزمایشو که گرفتیم زردی تو 9 بود چون کم بود خطری

 

تهدیدت نمی کرد و برای رفع اون به تجویز مامان جون بهت با شیشه عناب دادیم  البته با ترس از بابا جون،  چون با روش های سنتی مخالف بود تو این

 

 

عکس خودت شیشه رو گرفتی دستت یه

 

دستت زیرش یه دستت بغلش ماشالا... یه کم واسه شیرین کاریت زود نیست شکمو؟


شیشه خوردن نی نی

تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

 

بازگشت به خونه:

  روزی که بابات اومد دنبالمون که مرخصم بکنه خیلی اذیت شدم

 

موقع سوار شدن به ماشین با بخیه هام نمیتونستم راه برم. بابا پوریات که انقدر خوشحال بود که نمیفهمید چکار کنه چشمام. تو ماشین همش ازت عکس و

 

فیلم میگرفت و قربون صدقه ات میرفت و اصلا قصد حرکت نداشت این یکی از عکساییه

 

که تو ماشین ازت گرفت بهترینم:

 

تو بغل مامان جون تو ماشین 

 

موقعی رسیدیم خونه خیلی استقبال گرمی ازمون شد باباجون و عمو پرهام، مادر بزرگ

 

پوریا و بابام و داییات اومده بودن و دورمون جمع شده بودن و گوسفندی که باباجون واسه

 

سلامتی تو نذر کرده بودو واسه تو گل نازم قربونی کردن و از خونش هم یه خورده زدیم به

 

کیسه خوابتو واردخونه شدیم.

چقدر خوش گذشت همه شاد و خوشحال بودن _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|___͡͡͡ _▫_͡ ___͡͡π__͡͡ __͡▫__͡͡ _|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|___͡͡͡ _▫_͡ ___͡͡π__͡͡ __͡▫__͡͡ _|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_ آخه دختر خوشکل

 

دوست داشتنیه منو واسه اولین بار همشون می دیدن و مهرش به دل همه نشست

 و اگه کوچولو نبودی بوس بارونت میکردن ایشالا همیشه سالم و

سرحال باشی. خلاصه این چند روز کار من شده بود مراقبت 24 ساعته از تو niniweblog.comو بابا 

پوریاتم بخاطر زیادی مهمون همیشه در حال خرید کردن بود  البته خیلیم کمک من

 

میداد دستش درد نکنه زحمت کشید

 

 

 

با لباس سگیت خوابیدی 

 

تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

 

مامان جون تو خونه وقتی کنار بهزادی خوابونده بودمت این عکسو گرفت. آخه بهزاد اولین

 

نوه پسر و تو اولین نوه دختر هستی که من فدای جفتتون بشم.


کنار بهزادی نفسم خوابیدی

 

تو این عکس با مزه نمیدونم از چی تعجب کردی که مثه علامت تعجب شدی: 


فدا چشات شم عزیزم


اینجا هم وقتی مثه بابات دستتو زده بودی زیر چونتو خوابیده بودی گرفتم:


دست زده زیر چونه

تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

 حموم کردن نی نی:

روز 10 بعد از تولدت بود که باید حموم میشدی niniweblog.com، خیلی می ترسیدم آخه نمی

 

تونستم بشورمت خیلی کوشولو بودی واسه همین از باباجون، مامان جون و مامان خودم

 

کمک خواستم و من تنها کمکی که تو حموم تو کردم گرفتن  عکس و فیلم بودزبانکده محصل .

 

خلاصه اونا شستنت و یه هلوی پوست کنده تحویل من دادن و منم با کمال میل نوش جانت کردم _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|___͡͡͡ _▫_͡ ___͡͡π__͡͡ __͡▫__͡͡ _|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|___͡͡͡ _▫_͡ ___͡͡π__͡͡ __͡▫__͡͡ _|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_

 

 بعد از حموم خشکت کردیم و بعد از اینکه بدنتو چرب کردم لباس تنت کردیم خیلی

 

حس لذت بخشی بود فدای تن و بدن عزیزت بشم که دنیای منه. . .!

 

اینم عکسای حموم و بعد از حمومشه:

خوشکلم تو حمام

 

نی نی در حال خشک شدن


نفسم بعد از حمام

 

 تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

  

افتادن ناف نی نی:

 

درست روز 12 تو گل ناز یعنی دیروز بود که میخواستم مامیتو عوض کنم که یهو متوجه

 

شدم که نافت خشک شده و افتاده خوشحال باباتو صدا زدم اونم خوشحال شد و اومدیم

 

نافتو از لباسات پیدا کردیمو برش داشتیم و ازت عکس گرفتیم 

 

 

بچه بدون بند ناف

تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

 

این روزا به علت درگیری نتونستم مرتب مطلب بنویسم  برای همین همه 12 روزو با

 

هم نوشتم سرم خلوت تر بشه مرتب میام مینویسم واست گل نازم که بزرگ شدی

 

خاطرات کاملی داشته باشی. یه دنیا دوست دارم

  

 

تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست  

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (18)

مامان ساينا
26 دی 91 9:12
ماشا... هزار ماشا... به آرشيداجون خوشكل و بامزه...خيلي ماهي چشم نخوري ايشا... ماماني حتما واسش اسپند دود كن


مرسی ممنون هر شب دود می کنم
مامان ساينا
26 دی 91 9:13
واي خيلي از خفه شدن بچه ها مي ترسم مخصوصا روزاي اول چون هنوز بلد نيستن شير بخورن ...خدايا خودت به همه مادر و پدرا رحم كن و نگذار اتفاق ناخوشايندي واسه دلبنداشون پيش بياد


اره خیلی بده خییییلی
مامان نسرین
27 دی 91 12:10
سلام سلام به روی ماهت آرشیدا جون هزار ماشاالله چقدر نازی جیگرتو
مبارکه نافت افتاده.
عکسهات خیلی نازن


مرسی خاله جون شما محبت داری به من ممنون که تو خاطرات من نقش دارین
خاله طاها جون
27 دی 91 13:25
سلام عزیزم
تبریک میگم
ایشالا که قدمش خیره و پر برکت
خدا حفظش کنه واستون
ایشالا که تا 120 سالگیش سایه ی پدرو مادرش رو سرش باشه
دختر نازی دارین ماشالا هزار ماشالا


قربون محبتتون به دعای خیر شما دوستان
مامان سیدعلی
1 بهمن 91 15:49
تولد تولد تولدش مبارک. بالاخره مامان شدی


سلام بله مرسی بالاخره زیباترین حس دنیا رو تجربه کردم
مامان جون
2 بهمن 91 11:24
عروسک زیبای من با امدنت خانه ما رو غرق در شادی کردی تو تنها دختر ما هستی ما از امدنت خیلی خدا رو شکر میکنیم خیلی دوستت داریم تو خواهر کوچولوی بهزادی هستی امیدوارم روزهای خوبی رو در کنار مامان بابات داشته باشی


سلام مرسی مامان جون عزیز که از روز اول دوست داشتنتنو ثابت کردید خیلی دوستون دارم وممنون
مامان جون
2 بهمن 91 11:30
ارشیدای عزیزم بانوی اراسته و نورانی من خورشید ایران زمینم و اریایی کوچکم و خورشید مامان جون دوستت داریم دوستت داریم تو تنها تجربه دختر داشتن منی شکر میکنم که یه پسر و یه دختر دارم و شما رو به اندازه بچه هام دوست دارم خورشید کوچکم


ممنون مامان جون شما این اسم زیبا روانتخاب کردید واسم واقعا دوسش دارم و خورشید شما میمونم
عموپرهام
3 بهمن 91 9:30
آرشیداخانم یکی یه دونه عمودخمل خوشمل عمودوست دارم عاشقتم بازم بدنیااومدنت رابه داداش گلم وزن داداش عزیزم تبریک میگم


یه دنیا ممنون
عموپرهام
3 بهمن 91 9:35
زن داداش ازت ممنونم که آرشیدازیباودوست داشتنی رابدنیااوردی


مرسی شما هم ممنون که بهزاد عزیزمو به ما دادین
مامان بهزادکوچولو
3 بهمن 91 9:42
زن عموقربون دخترخوشکل بشه خداحفظش کنه


میسی. پسر عمو بهزادو ببوس
بهزادکوچولو
3 بهمن 91 9:47
زن عموسودی مواظب خواهرکوشولوی من باش منم قول میدم اذیتش نکنم


چشم چشمای من اولین عشق بچه گونه ی منی و تا ابد خواهی موند به شرطی رو قولت بمونی و هیچوقت اذیتش نکنی اخه خیلی کوچولوی نی نی عموت
بهارناز
4 بهمن 91 13:53
خودم حدس زدم
قدمش مبارک باشه
جیگر خاله
آرشیدا برازندشه



مرسی حالا دیگه خودش اومده دیگه نمیتونی باهاش قهر کنی پس خاله واقعی باش واسش واقعی اخه همه تظاهر میکنن
بهارناز
4 بهمن 91 13:54
الهی بمیرم
چقد اذیت شدید
ولی خدا رو شکر که الان همه چی اکی


اره الان دیگه کنار میام باهاش
بهارناز
4 بهمن 91 13:57
واقعا آخر زمونه !!!!!!!!!!
قدیم پدر و مادرا نمیذاشتن کسی نگاش به دخترشون بیفته
اونوقت اینا
ناز دخملشون خوابوندن کنار پسر نامحرم
تازه عکسم ازش گرفتن
تازه تو اینترنت پخشم کردن !!!!!!!!!!!
چشمم روشن

اره میبینی داریم خاطر خواهاشو دق میدیم
اخه جون میدم واسه 2 تاشون

بهارناز
4 بهمن 91 13:58
برای نفس خاله اسفند دود کن
چشمش نزنا
عکسشو گذتشتی تو نت



چشم حتما خاله بهار دود میکنم
آتــریـســا جـون
7 بهمن 91 18:13

سلام عزیزم قدم نو رسیده مبارک ایشالله عروسش کنی و خدا براتون نگهش داره


خوشحال میشم به آتریسای منم سری بزنی



سلام مرسی چشم حتما
درسا کوچولو و مامان
9 بهمن 91 20:01
سلام قدم نو رسیده مبارک باشه تولد مبارک آرشیدا کوچولوی ناز نازی ایشالا قدمش براتون مبارک باشه سودی جون حالا کجاشو دیدی کلی وقتت را می گیره و کلی خاطره تو ذهنت سنگینی می کنه و هی استرس داری که یه وقت چیزی را از قلم نندازی اون قسمت خفگی نی نی را که خوندم دلم گرفت می دونم چی میگی منم یکی مشابهش را داشتم و هروقت به درسا شیر میدم یه ترسی تو جونمه که اذیتم می کنه

سلام مرسی اره کم کم دارم میبینم که خیلی سختتر از اونیه که فکرشو میکردم ترس از خفگی هم تلخترین خاطره زندگیم بود و شیر دادنم تمام با ترسه و فهمیدم که این خاطره واسه همه پیش اومده و این دلداری خوبیه که یه مساله عادی هست که نباید بترسم بازم مرسی که پیش ما اومدید



یخ فروش جهنم
13 بهمن 91 10:52
حالا دیگه من رو دعوت نمی کنی کوچلوت رو ببینم باشه
سلام وبم به روز شده خوشحال میشم تشریف بیاورید
یخ فروش جهنم


منزل خودتونه من خودمم نمیرسم بیام
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ARSHIDA می باشد