اردیبهشت و متاسبتهای فراوون
همدم مامان اردیبهشت معمولا مناسبتهای فراوونی ما داریم از جمله
سالگرد عقد من و بابایی .تولد مامان سودی .روز معلم.تولد باباجون محمود
این که تابلو هست مناسبتش چیه....تولد من هست و سوپرایز گل و کیک خوشگل از بابایی
خب میریم سراغ روزهایی از زندگی شیرین و کوچولوت
این اولین نقاشی تو هست
و اولین باری که قلم رو گرفتی دست
اینجا با خودت بازی میکردی و همونظور که از tv نگاه میکردی
میگفتی من پلنگ صورتی شدم
اینجا هم لخت شده بودی و میگفتی من سردمه
هر چی هم گفتم لباس بپوش آخرش به اینجا ختم شد
این هم اولین تفریح با دوستام به پارک بانوان بود با شما
ازشیطونیای آرشیدا داخل ماشین
tvدیدن شما از جاهای مختلف
اولین باری که بهت گفتیم ژست بگیر و بیشترین مدل ژست دختر بچه ها
این هم یه عکس دیگه ولی کوچولوتر بودی
بازم شیطونی با عینک اما اینبار عینک مطالعه بابا جون
دخترم رفته داخل اتاقش و خودش این تیپ رو زده
و تصور کنید که داخل اتاقش چخبر بود
این هم اولین باری که شما خودتو راضی کردی بری داخل ترامبولین
و ازون روز هم دیگه عااااشق این بازی شدی و میگی بریم بتر بتر
این هم فضولی داخل کشو لوازم آرایش من
یه خاطره بد هم افتاد که بابا پوریا بهمراه خونواده اش رفتن مشهد
و فردا صبحش تب شما شرو ع شد و خونواده خودم هم رفته بودن مسافرت
ومن موندم تنهای تنها با تب 40 درجه ای که پایین نمیومد. و مجبور بودم برای اینکه بابایی
و بقیه نگران نشن بگم نه حالت خوبه و چیز مهمی نیس و وقتی گوشیو قطع میکردم
میزدم زیر گریه . این مریضی تو خاطره بدی برام بود.
این قالی رو برای روز تولدت خریدم که یادم رفته بود
داخل پست خودش بذارم اینجا میذارم گلم که خودت هم انتخابش کردی
یه مسافرت کوتاه هم به بندر داشتیم
از خصوصیات دیگه ات عااااشق آب بودنته که کاملا به
بابایی و مامان جون پریسا رفتی
و در آخر هم یه چند تا عکس ازت جیجل مامان
شاید برای دیگران معنایی نداشته باشی اما تو برای من تمام دنیایی