آرشیدا سعدلوآرشیدا سعدلو، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 11 روز سن داره

ARSHIDA

اولین حرکت تو واسه مامان

1391/6/17 22:29
نویسنده : مامان سودی
1,246 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

سلام سلام سلامني ني شكلك

امروز خیلی هیجان زده ام اخه اگه بدونی دیشب چکار کردی

الهی خدا منو قبون تو دخمل نازم بکنه

دیشب مثل همیشه رفتم که بخوابم و از اون شبایی هم بود

که بابا پوریا جون شیفت شب بود و سر کار و من هم واسه اینکه تنها نباشم

وقتایی که بابایی سر کار باشه میرم خونه مامان بزرگی تا تنها نباشم38120_girl_claping.gif

 و اون شب هم اونجا بودم همین که اومدم بخوابم دیدم وای دلم داره میزنه

و به خودم گفتم که ببین حتما بد خوابیدی و بچه داره اذیت میشه 

و بعد کمی به پهلو شدم و همین که اومدم به خواب ناز برم دیدم یکی داره 

هی ضربه میزنه بهم

خدایا این دیگه چه جورشه؟  این ضربه ها از تو شکم منه؟شِکـْـلـَکْ هآے خآنومے

چرا اینا با دل دل زدنای قبل فرق داره؟شِکـْـلـَکْ هآے خآنومے

کمی صبر کردم و دیدم نه بابا خبری نیست حتما من خیالاتی شدم

 و اینا هم مثل قبله 795520_girl_yes.gif

و دوباره خواستم بخوابم که تق تق دوباره یکی انگار در میزنه به شکم من57021_LaieA_009.gif

اره اره اینا تو بودی که برای اولین بار محکم بهم ضربه میزدی تا اینبار متوجهت بشم

تو اون شب بازیت گرفته بود

 و مثل اینکه می اومدی میزدی به شکم من و فرار میکردی

اخه تا می اومدم با دقت حرکت و لگد زدنتو احساس کنم میرفتی

وای خدای من چقدر حس زیبایی بود 

خدایا شکر امیدوارم خدای مهربون هیچ مادری رو چشم انتظار یه بچه نکنهدل شکسته

همگی این حرکاتو شنیده بودم از مامانای دیگه اما هیچگاه احساس نکردم

که هر ماه چه چیزای دوست داشتنی رو از نزدیک و با تمام وجود خودم احساس میکنم

و هنوز این شروع اون لحظات شیرینه

خلاصه کمی که باهام بازی کردی خواستم بخوابم اما نگو تو هنوز بازیت می اومد873310_swing2.gif

ولی مامان, من خیلی خوابم می اومد و تو هم 5 دقیقه ای یه بار لگد میزدی تا

بیدار شم اما نفهمیدم کی خواب رفتم

فردا صبح وقتی بیدار شدم بابایی عشقم بالا سرم بود

و توی ناقلا هم خواب بودی چون تکون مکونی در کار نبود

تند تند و با هیجان واسه بابایی تعریف کردمI Love You 

و نمی دونی اون چقدر خوشحال بودBravo

همش به من میگقت هر وقت تکون خورد سریع بگو تا منم ببینم36_1_70.gif

این همه هیجان و خوشحالی بابا و مامانت فقط واسه یه تکون تو بود

پس ببین که لحظه لحظه زندگیمون با اومدنت چطور تغییر کرده وچطور

حس های قشنگی به ما داده و ببین که چقدر دوستت داریمشِـکـْلـَکْ هآے خـآنــــومے

شاید همیشه میگفتم وای چقدر سختی رو زن ها باید تحمل کنن

و یا یعنی چی که بهشت زیر پای مادران است؟

الان تازه میفهمم چرا

الان میفهمم که این تنها مادر ها هستن که تک تک این حس های قشنگ

رو میتونن تجربه کنن

باید به خودمون ببالیم و باباها هم به مامانا حسودیشون بشه   11_2_114.gif 

  ني ني شكلك

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

مامان ساينا
12 شهریور 91 14:06
دوست داشتني ترين حسي كه تا الان داشتم همين بوده...گاهي وقتا الان دلم تنگ ميشه و شايد يكي دوبار هم اين حس قشنگ را بعد از بدنيا آمدن ساينا داشتم و سر از پا نمي شناختم ...با تمام وجود از لحظه لحظه با هم بودنتون لذت ببر كه تكرار نشدني هست


سلام مرسی این حس ها رو فقط مامانا میفهمن
مامان بهزادکوچولو
15 شهریور 91 23:20
واقعاحس قشنگیه قدراین لحظه هارابدان ولی بهترین لحظه بدنیاامدن شاهزاده خانمه زن عموقربون دخمل خوشکل شمابره من وعموپرهام برای بدنیا امدنش لحظه شماری میکنیم:


مرسی میدونم اخه شما 2 تا تکید چون تکید با نمکید


بهارناز
19 شهریور 91 0:46
سلام



سیلاااااااااااااام خاله بهار نازم
بهارناز
19 شهریور 91 0:47
نفس خاله بلا شده بوده
نباید به من خبر بدی


ای وای ببخشید من ذرت{معذرت}یادمون رفت بگیم اپیم

بهارناز
19 شهریور 91 0:47



بوس بوس بوس
بهارناز
19 شهریور 91 0:48
این واسه نفسمه
نه تو سودیه بد



اشتی اشتی
بهارناز
20 شهریور 91 12:10
ضمنا من فقط با نفس خاله میحرفما
نه شما سودی خانم


چدا؟
تو که هنوز قهری که
بهارناز
20 شهریور 91 12:11
حیف که مامانه نفسمی


خدا رو شکر یکی هست واسطه بشه
مامان کیان کوچولو
21 شهریور 91 23:08
سلام عزیزم مبارکه اولین تکونای نی نی جون ...
دیگه به ما سر نزدی گلم ..؟؟؟؟


سلام اومدم بوس نی نی
امیرعلی(تک ستاره
22 شهریور 91 15:58
حیف که مامان نمیشم . ایشالله یه وقتی برسه که بغل دستت بشینه وباهم این وبلاگ رو بخونین


سلام ببخشید نتونستم وارد وبلاگتون بشم اگه میشه ادرسو وارد کنید ایندفعه میسی که اومدید
بهارناز
23 شهریور 91 1:33
طرف ﻋﮑﺴﺸﻮ ﺭﻭ ﭘﺎﮐﺖ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﺑﻨﺪﺍﺯﻥ ﻫﻤﻪ ﺳﯿﮕﺎﺭﻭ ﺗﺮﮎ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ﺗﻮ ﭘﺮﻭﻓﺎﯾﻠﺶ ﻧﻮﺷﺘﻪ: ﺑﻪ ﻣﻦ ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﻧﺸﻮ ﻣﻦ ﻣﻮﻧﺪﻧﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ یعنی اعتماد به نفسه تورو خر داشت الان سلطان جنگل بود
بهارناز
24 شهریور 91 16:46
قلبونه نینی برم
اشتییییییییییییییییییییییییییییی



بوس بوس بوس خاله ای
مامان کیان کوچولو
27 شهریور 91 12:11
عزیزم حس قشنگیه ... اولین تکون تکون خوردناش مبارک باشه واست ..... به افتخارش


مرسی اره زیبان
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ARSHIDA می باشد