ای خدااااااا همه چیز پاک شد
اول بگم که 1 ساعت اندازه یه تو مار نوشته بودم و اومدم تمام کارهایی که تو این
چند وقت انجام دادی و ندادی و چیا میگی و چکارا میکنی و چی شده تو این مدت
رو واست نوشتم و تموم شده بود و نوبت رسید به عکسات و دیگه تموم بود
که شما بیدار شدی و من همون لحظه رفتم تو آشپزخونه به غذا سر بزنم
که اومدم دیدم هیچی رو صفحه نیست و شما هم برو بر منو نگاه میکنی
و من هم شوکه و فقط یه نگاه به شما یه نگاه به صفحه لب تاب و آخر هم
دو تا تو سر خودم زدم و دیگه کار از کار گذشته بود و شما دقیقا دکمه
رو زده بودی و حالا بشین تا من دوباره وقت کنم بیام 3 ساعت بنویسم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی